سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صابر
  • صابر ( شنبه 85/6/11 :: ساعت 12:34 عصر)

    السلام علیک یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

    همسر شهید عبدالحسین برونسی:

    یک بار خاطره ای از جبهه برام تعریف کرد. می گفت:

    کنار یکی از زاغه مهمات ها سخت مشغول بودیم. تو جعبه های مخصوص، مهمات می گذاشتیم و درش را می بستیم.

    گرم کار یکدفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه، با چادری مشکی! داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت تو جعبه ها. پیش خودم فکر کردم: حتما از این زن هایی است که می آیند جبهه. به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند. انگار اصلا آن زن را نمی دیدند.

    قضیه عجیب برام سوال شده بود. موضوع، عادی به نظر نمی رسید. کنکجکاو شدم بفهمم جریان چیست. رفتم نزدیکتر. تا رعایت ادب شده باشد، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم:"خانم جایی که ما مردها هستیم، شما نباید زحمت بکشین."

    رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود:"مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟"

    یک آن یاد امام حسین (سلام الله علیه) افتادم و اشک تو چشمهام حلقه زد. واقعا خدا به ام لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چست. بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم.

    آن خانم، همان طور که رویش آن طرف بود، فرمود:"هر کس که یاور ما باشد، البته ما هم یاریش می کنیم."





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    سالگرد شهادت................
    [عناوین آرشیوشده]